به چند صورت میتوان به این سوال پاسخ داد: فایدۀ خواندن تاریخ معماری چیست یا فایدۀ نوشتن آن چیست، این دو با هم متفاوت است. وقتی سوال میشود که فایده تاریخ معماری چیست میتوان گفت که از چه منظری این سئوال را میپرسید، مثلا تحقیق در تاریخ معماری و نوشتن تاریخ معماری چه فایدهای دارد؟ در این صورت یک تاریخنگار معماری باید از خود بپرسد که برای چه منظوری دست به تاریخنگاری معماری میزند؟ مخاطبانش کیستند و چه بهرهای از اثر تحقیقی او میبرند؟ مخاطبان یک اثر تاریخ معماری افراد متنوعی میتوانند باشند و این سئوال را از آنها هم میتوان پرسید و قطعاً پاسخ هر دسته متفاوت است. مثلاً یک جامعهشناس یا یک هنرشناس یا یک محقق تاریخ هریک پاسخ متفاوتی برای این سئوال دارند و قطعاً پاسخ یک معمار با پاسخ یک دانشجوی معماری هم به این پرسش تفاوت دارد.
حال ممکن است یک تاریخنگار معماری بگوید تاریخ معماری که من مینویسم برای مخاطبانی است که خود قصد تحقیق در بخشهایی از موضوعات مربوط به تاریخ معماری را دارند؛ یا نظرش این باشد که تاریخ معماری را برای آموزش به رشتههای مختلف تحصیلی مینویسد یا ادعا کند که تاریخ معماری را صرفاً با هدف آموزش معماری مینویسد، خوب قطعاً در هر مورد برای آن چه مینویسد فواید و روشی قائل است که میتوان از منظر یک تاریخ نگار معماری به تفصیل به آنها پرداخت.
اما شاید این پرسش را بتوان این گونه هم پرسید که فایدۀ آموزش تاریخ معماری چیست؟ یعنی اولاً به چه کسانی میخواهیم تاریخ معماری را آموزش دهیم ثانیاٌ از آموزش تاریخ معماری به هر دسته از مخاطبان چه فایدهای مد نظر داریم؟ و بخصوص با چه هدفی به دانشجویان معماری و در چه مقطع تحصیلیشان، “تاریخ معماری “را آموزش میدهیم؟ ” تاریخ معماری” عنوانی است که دو وجه دارد و باید به آن توجه داشت: ” تاریخ” و ” معماری”
درگام نخست باید روشن باشدکه برای آموزش دانشجوی معماری باید متمرکز بر”تاریخ” باشیم یا بر” معماری”؟ قطعاٌ این امر برمیگردد به هدفی که برای این آموزش قائل هستیم. یعنی میخواهیم دانشجوی معماری را همچون یک تاریخدان با تاریخ معماری مواجه کنیم یا همچون یک معمار؟ آیا هدف، پرورشِ محقق تاریخ معماری از بین دانشجویان معماری است یا هدف، پرورش معمار از بین این دانشجویان است؟
اگر هدف پرورش معمار خوب است. در آموزش تاریخ معماری لازم است تمرکز بر معماری باشد. در این صورت آثار تاریخی معماری به عنوان شواهدی از دستاوردهای خلاقانه بشری در حوزه معماری باید مورد بحثهای عمیق و جدی قرارگیرند؛ در این حالت، تمرکز بر هرآنچه مستقیماً به مباحث علم تاریخ مربوط میشود در حاشیه قرار دارند و حتی لازم است که بحث از بستر تاریخی – فرهنگی پیدایش آثار دراین آموزش در پس زمینه قرارگیرد و بر اثر پرسشهای کنجکاوانه دانشجویان از چرایی و چگونگی مصادیق معماری، موضوع بحث قرارگیرد.
در این عرصه پرسش اصلی و جدی معلم و متعلم در جایگاه یک معمار، این است که از تاریخ معماری چه چیزی میشود آموخت که بتوان در حرفه معماری به کاربست؟
در جمعبندی میتوان گفت موضوع تاریخ معماری میتواند در حوزههای مختلف مطرح باشد و فواید مختلف از آن بهدست آید، مثلاً در دانشکده تاریخ برای یک عده که قرار است تاریخدان شوند نوعی فایده مدنظر است و قطعاً بر طبق آن فایده، نوع خاصی از مواجهه با موضوع “تاریخ معماری” باید مد نظر باشد. حال اگر همین تاریخدانها بخواهند تاریخ تمدن بنویسند یا بهطور تخصصی محققان تاریخ اجتماعی هنر ( یا معماری) باشند یا محققان روانشناسی هنر (یا معماری) یا اصلاً محققان تاریخ هنر باشند …. هر کدام منفعتی از این موضوع میبرند که کلاً متفاوت است با منفعتی که قرار است یک دانشجوی معماری از این موضوع ببرد.
حتی در حوزۀ تخصصی معماری هم حداقل سه نوع فایده براساس سه هدف میتوان برای موضوع ” تاریخ معماری” در نظر گرفت: یکی فایدهای است که تاریخ معماری برای دانشجویانی که قرار است معماران حرفهای شوند دارد و دیگری فایدهای که برای دانشجویانی که قرار است محققان معماری گردند و سومی هم فوایدی است برای دانشجویانی که قرار است در آینده مدرسان معماری باشند. حال اگر پرسش را محدود به حوزۀ تخصصی معماری بدانیم با توجه به سه هدف فوق پاسخ ها مشخص هستند.
بهکوشش یاسمن بخیت
مصاحبه در دانشکدۀ معماری، اسفند 95